دین حق

برای شناخت بهر دین

دین حق

برای شناخت بهر دین

وظایف و مسئولیتهای شیعه علی علیه السلام

 وظایف و مسئولیتهای شیعه علی علیه السلام

 و اما مسئولیت شیعه یا مسئولیت ما :

مسئولیت ما که شیعه علی هستیم و به آن افتخار می کنیم،

مسئولیت ما که شیعه علی هستیم و دنیا ما را به جهت امیرالمؤمنین شناخته است که :

(و معروفین بتصدیقنا إیاکم)

مسئولیت ما که شیعه علی هستیم و خدای را بر تمسک به ولایت امیرالمؤمنین حمد می کنیم:

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه أمیرالمؤمنین

آیا همین افتخار و اعتقاد و تمسک ما را بس است و دیگر مسئولیتی بر دوش ما نیست؟

پس علی وار بودن، علی وار زیستن و علی وار مردن چه می شود؟

آیا همین که بگوییم علی به عثمان بن حنیف که از خواص اصحاب اوست فرموده شما     نمی توانید مثل من عمل کنید و اینکه امام سجاد زین العابدین در مقابل زهد و عبادت امیرالمؤمنین احساس عجز می کنند، اینکه امام باقر (ع) می فرماید: از ما معصومین هم هیچ کس توان انجام دادن اعمال علی (ع) را ندارد، آیا برای توجیه بی مسئولیتی ما کافی است؟

پس فرمایش علی (ع) چه می شود، که می فرماید :

 إن لکل مأموم إماماً یقتدی به

هر پیروی را امامی است که به او اقتدا می کند و از او پیروی می نماید.

علی (ع) خود پاسخ ما را داده است و پس از ذکر سیره خود و ذکر اینکه شما توانایی چنین عمل کردنی را ندارید، می فرماید :

و لکن أعینونی بورعِ و إجتهادِ و عقهِ و سدادِ

اما با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی مرا یاری دهید.

پس سخن در این نیست که ما یا جامعه ما بتواند خود را همگون و همسان با علی بن ابیطالب کند. سخن در پیدا کردن سمت و جهت حرکت است،‌یعنی :

مسئولیت ما و جامعه شیعی و علوی ما قرار گرفتن در سمت وسویی است که به علی (ع) منتهی می شود.

مسئولیت ما قرار گرفتن در جبهه ای است که علی (ع) علمدار اوست. پس اگر جامعه ما جامعه ای شیعی و حکومت ما حکومتی علوی است،‌با توجه به بارزترین شاخصه های امیرالمؤمنین در دوران حکومتش، مسئولیت فعلی ما چیست؟

1- تلاش جهت برقراری عدالت اجتماعی و تبدیل آ‌ن به فرهنگ ملی

عدالت اجتماعی یعنی یکسان بودن نظر و نگاه حکومت نسبت به آحاد مردم در مقابل قانون، امتیازات و برخوردها از یکسو و یکسان بودن حرکت و نگاه و اشاره مسئولین از بالاترین رده ها تا پایین ترین رده ها در پرداختن به مشکلات مردم از سوی دیگر. یعنی اینکه همه مردم جامع احساس کنند که به طور یکسان از برکات نظام اسلامی بهره مند می گردند و برای رسیدن به چنین مرتبه ای باید هیچ یک از اصول و ارزشها تحت الشعاع ملاحظه کاری و شخصیت افراد صاحب نفوذ قرار نگیرد. و البته همین عدالت امیرالمؤمنین بود که موجب شد کسانی که صاحب نفوذ بودند نتوانند او را تحمل کنند و در پایان هم (قتل فی محراب عبادته لشده عدله). گر چه توده های مردم از عدالت امیرالمؤمنین مسرور بودند اما متاسفانه به علت ضعیف بودن قدرت تحلیل مردم، افراد صاحب نفوذ برافکار مردم اثرمی گذاشتند و آنها را به انحراف و مخالفت می کشیدند.

پس مسئولیت ما اجرای عدالت در هر مقام و منصب به مقدار توان و طاقت است.

باید عدالتی را که می شود اجرا کرد ، به اجرا در آ‌ورد و برای رسیدن به آن ، مردم باید معنای عالت را بفهماندن تا عدالت به صورت یک فرهنگ در آمده و قابل تحمل شود و مردم برای رسیدن به آن تلاش کنند.

2- علاج بیماریهای اساسی جامعه اسلامی از طریق زهد علوی

اگر چه اکثریت مردم زمان امیرالمؤمنین کسانی بودند که از لذتهای دنیا محروم بودند، اما امیرالمؤمنین همچنان بر زهد تأکید می کرد و خطابش در این تأکید با متمکنین و ثروتمندان جامعه بود. امروز هم اکثریت مردم ما از یک سری امکانات اولیه زندگی محرومند، اما برخورداران از امتیازات دنیا، همچنان هم مورد خطاب کلام مولا علی (ع) می باشند و کسانی که مسئولیت دولتی دارند،‌بار مسئولیتشان سنگین تر است.

اجرای این دو سیره، مسئولیتی است که در پیش روی همه ماست.

امیرالمؤمنین این دو مشعل را روشن کرده است تا همه تاریخ را روشن کند و اگر کسانی سرپیچی کنند خودشان ضرر خواهند دید.

چرا که :

 نام علی ، یاد علی و درس علی در تاریخ فراموش نخواهد شد.

 

نهج البلاغه گمشده بشریت معاصر

 نهج البلاغه گمشده بشریت معاصر

 ما منتظریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست.

(امام خمینی «ره»)

 نهج البلاغه مرهمی است بر دردهای جانکاه بشریت.

نهج البلاغه داروی مؤثری است بر تلطیف روح انسانها و مبارزه با خشونتها.

نهج البلاغه اثری است به درخشندگی آفتاب، به لطافت گل، به قاطعیت صاعقه، به غرش طوفان و برق، به تحرک امواج، به بلندی ستارگان دوردست بر اوج آسمانها.

نهج البلاغه در حقیقت فرزند قرآن است.

این مجموعه زیبا و نفیس که روزگار از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه ای نوتر و روشن تر بر ارزش آن افزوده، منتخبی است از خطابه ها و دعاها، وصایا، نامه ها و  جمله های کوتاه مولای متقیان علی (ع) که بوسیله سید شریف رضی در حدود هزار سال پیش گردآوری شده است.

او از نظر خودش آنهایی که از جنبه بلاغت برجستگی خاصی را داشته اند انتخاب کرده، از اینرو این منتخب را نهج البلاغه نام نهاد. کلمات امیرالمؤمنین (ع) از قدیم ترین ایام با دو امتیاز همراه بوده است. 1- فصاحت و بلاغت 2- همه جانبه بودن (چندی بعدی بودن) توأم شدن ایندو با هم سخن علی (ع) را در حد اعجاز قرار داد و به همین جهت سخن علی (ع) در حد واسط کلام مخلوق و کلام خالق قرار گرفته

((فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق))

[[نهج البلاغه]]

به اقرار اغلب دانشمندان و نویسندگان و ادبای حتی معاصر غیر شیعی عرب، زیباترین متن عرب است.

سخنانی که از نظر ادبی در اوج زیبایی و از نظر فکر در عمق بسیار و از نظر اخلاق سرمشق و نمونه است،

در آن عباراتی هست که هر خواننده ای اقرار می کند که در بشریت نظایر این عبارات وجود ندارد.

 

چرا نهج البلاغه چنین کششی دارد؟

1- نهج البلاغه ، همه جا سخن از همدردی با طبقات محروم و ستمدیده انسانها است. سخن از مبارزه با بی عدالتی و ظلم و طاغوتهاست.

2- نهج البلاغه همه جا در مسیر آزادی انسانها گام بر می دارد. آزادی از زنجیر اسارت هوا و هوسهای سرکش، از زنجیر اسارت ستمگران خودکامه، طبقات مرفه پرتوقع، جهل و بی خبری، که انسان را به لذت و بدبختی می کشاند، و هشدار می دهد که هر جا نعمتهای فراوانی روی هم انباشته است حقوق از دست رفته ای در کنار آن به چشم می خورد.

3- جذبه های عرفانی نهج البلاغه چنان است که ارواح تشته را با زلال خود آنچنان سیراب و مست می کند که نشئه شراب طهورش را به لرزه می اندازد ، لرزه ای دردناک و در عین حال لذت بخش.

4- در هر میدانی گام می نهد چنان  سخن را ادا می کند و دقایق را مو به مو شرح می دهد که گویی گوینده متخصص همین موضوع بوده است . لیکن از امتیازات سخنان امام علی (ع) این است که محدود به زمینه خاصی نیست در شرح اسماء و صفات الهی به چهره یک فیلسوف مجسم می شود که فقط از توحید سخن گفته، در خطبه جهاد، فرمانده و افسر شجاع و دلاوری را می بینیم که دقیقترین تاکتیکها را تشریح می کند. در مسند حکومت و رهبری راه وصول به یک آرامش اجتماعی و سیاسی و نظامی را با پخته ترین عبارات بیان می کند و در مسند درس و اخلاق عباراتی محکم، عمیق و نافذ برای سالکان می گوید که مرد وارسته ای چون ((همام)) پس از شنیدن آن صیحه ای می زند و نقش زمین می شود.

چرا از نهج البلاغه دوریم؟

ما که چنین گنجی در خانه داریم چرا تهی دستیم؟ ما که چنین چشمه زلال و گوارا و جوشنده ای در دسترس داریم چرا تشنه ایم؟ ما که دارای این میراث بزرگ اسلامی هستیم چرا  دست بسوی دیگران دراز می کنیم؟ و پاسخی جز این ندارد که،

نهج البلاغه را نشناخته ایم و بر ارزش واقعی این مجموعه بزرگ واقف نگشته ایم.

و عجیب این که نهج البلاغه در دیار خویش در میان شیعیان علی (ع)، حتی در حوزه های علمیه شیعه غریب و تنهاست. همچنانکه خود علی (ع) غریب و تنهاست. بدیهی است اگر محتویات کتابی و یا اندیشه ها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد، این کتاب یا آن شخص در عمل تنهاست و بیگانه می ماند و هر چند نامشان با هزاران تجلیل و تعظیم برده شود.

 

علی و ارتباط با زنان و دختران

 علی و ارتباط با زنان و دختران

- به طور مثال همین چگونگی ارتباط داشتن با زنها و دخترهای نامحرم در جامعه، یکی از معضلات امروز ما جوانها است. بخاطر اینکه نه الگوی مناسبی در مورد آ‌ن ارائه شده و نه دیدگاه دین در مورد آن به خوبی مشخص و تبیین شده است. تازه، تندروی ها و کج رویهای گروهها و طبقات گوناگون در مرحله عمل را هم به آن اضافه کن.

-           اگر به سیره امیرالمؤمنین دقت کنی،‌می بینی که حضرت علی (ع) در سنین جوانی با زنان سالخورده اسلام سلام و احوالپرسی می نمود ولی با دختران و زنان جوان نه! حتی سلام هم نمی کرد. در حالیکه پیامبر در همان زمان با زنان و دختران هم سلام و احوالپرسی می کردند. چون زمانی که علی (ع) 20 ساله و درعنفوان جوانی چنین عمل می نمود، پیامبر اکرم (ص) قریب 50 سال از عمر شریفشان می گذشت بنابراین از آنجا که احتمال پیش آمدن گناه دست کم برای طرف مقابل دور از ذهن نبود،‌علی (ع) این تربیت شده مکتب پیامبر به عنوان یک جوان سعی داشت مسائل ارتباطی و حدود بین دختر و پسر یا به عبارتی زن و مرد را مراعات کند. هر چند وجود نازنین آن حضرت مبرا و پاکیزه از هر گونه آلودگی بود.

از طرفی پیامبر سه دختر جوان به نامهای زینب، ام کلثوم و فاطمه در خانه داشتند. حضرت علی (ع) با اینکه از کودکی به این خانه رفت و آمد داشتند،‌ اما در این رفت و آمدها نهایت دقت را به عمل می آوردند. در حالیکه همین علی (ع) در دوران خلافتش، وقتی که حدود 60 سال سن داشت و همسر شهیدی را نیازمند کمک دید، به یاری او شتافت.

 پس در ارتباط با افراد نامحرم ،‌چیزی که بیش از عوامل دیگر اهمیت دارد

نیت و انگیزه طرفین و از همه مهمتر عدم امکان وجود مفسده درا ین ارتباط برای هر دو نفر است!

یاری رساندن به نیازمند و در طلب رضای خدا آنهم در حد ضرورت مطلوب است و لیکن این سیره جدای از بهانه جویی برای آشنایی و استمتاعات و لذت جویی و هرگونه آلودگی دیگر است.

به راستی که کسی چون حضرت علی (ع)، در سنین جوانی اش و در ریزترین حرکات و رفتارهایش بهترین الگوی نسل جوان ماست.