دین حق

برای شناخت بهر دین

دین حق

برای شناخت بهر دین

اصول حاکم بر زندگی علی علیه السلام

اصول حاکم بر زندگی علی علیه السلام

 اصول حاکم بر زندگی انسانی که نه تنها الگوی ما، بلکه الگوی بزرگترین اولیای الهی،‌امامان معصوم و امام زمان ما است، اصولی قابل توجه و با اهمیت اند.، چرا که اصولی از یک زندگی ایده آل و الگو هستند که می تواند تعالی بخش دیگر زندگیها باشد. اما از آنجا که یک  خانواده ایده ال حاصل تلاش و روابط کلیه اعضای آن خانواده است،‌در اینجا، به بررسی اصول حاکم بر زندگی علی (ع) ،‌ فاطمه (س) و حسینین (ع) و زینبین پرداخته ایم.

1- ساده زیستی و زهد خانوادگی

نحوه ازدواج،‌ مهریه، شروع زندگی خانوادگی در یک خانه اجاره ای و ساده پوشی زهرا (س) و علی (ع) و فرزندانشان نمونه هایی از اهمیت این اصل در زندگی خانوادگی شان است،‌آنچنان که صحابی جلیل القدری چون سلمان را به تعجب واداشت که :

-           عجبا! دختران پادشاه ایران و قیصر روم بر کرسیهای طلایی می نشینند و پارچه های زربفت به تن      می کنند و این دختر رسول خدا است که نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهای زیبا.

 

2- مشارکت در امور زندگی و اهمیت دادن به کار و همکاری در بین اعضای خانواده

برای مثال علی (ع) بچه داری می کرد، فاطمه (س) نان می پخت و یا گندم آسیاب می کرد، ،‌علی (ع) به جهاد می رفت و زخم برمیداشت و فاطمه (س) زخمهای او را درمان می کرد و شمشیر او را     می شست به همین دلیل هم بود که علی (ع) در هر بعد از ابعاد زندگی اش بالاترین تلاشها و موفقیتها را داشت و فاطمه زهرا (س) هم در مقام عبادت،‌دفاع از ولایت و کار در خانه و خانه داری و مهمتر از همه تربیت فرزند بالاترین موفقیتها را کسب نمود.

3- ارزشی بودن ازدواج و حاکمیت ارزشها بر خانواده

نمونه هایی همچون بخشیدن پیراهن عروسی توسط حضرت زهرا در شب ازدواج آن حضرت با علی (ع)، فراموش نشدن یاد خدا،‌ گفتن تکبیر و به نماز ایستادن عروس و داماد در شب اول عروسی و ثمره اینها ایثار و انفاق  خانوادگیشان که در بالاترین حد آن سوره انسان مورد اشاره قرآن قرار گرفته است، بیانگر حاکمیت این اصل در خانه علی (ع) است.

 

4- حاکمتی روح مشورت بر زندگی

مشورت خواهی و مشاوره با پیامبر اکرم (ص) به عنوان فکر برتر و بهره مندی از راهنماییها و ارشادهای ایشان بارها و بارها توسط علی (ع) و زهرا (س) صورت گرفت.

5- حاکم بودن روح برنامه ریزی و نظم در خانه

تقسیم کارهای خانه،‌انجام امور در زمان مناسب،‌ اختصاص مکانی خاص برای عبادت و نماز در خانه و داشتن برنامه جهت تربیت فرزندان از جمله این موارد است.

6- سیاسی بودن، جهانی بودن و فدایی بودن در راه اسلام

گذشته از امیرالمؤمنین که اسوه جهادی و فدایی بودن و سیاستمداری است،‌خطبه ها و فالیتهای سیاسی حضرت زهرا (س) نشان دهنده این است که ایشان هم به عنوان یک زن، سرآمد مبارزات سیاسی در زمان پیامبر و بعد از فوت آن حضرت بودند. محسن شهید، فاطمه شهیده، علی زخم خورده، حسن مسموم، حسین سرجدا و زینب و کلثوم به اسارت رفته، همه و همه در این خانه می زیسته اند.

7- علم دوستی

نهج البلاغه، صحیفه فاطمیه، شاگردپروری، آشنایی با تفسیر قرآن و تشکیل کلاسهای دینی در خانه امیرالمؤمنین و حضرت زهرا نمونه هایی از توجه این خاندان به علم دوستی است.

8- جذب و رفت و آمد ملائکه و فرشتگان به خانه

در زیارت جامعه آمده است: ((السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و موضع الرساله و مختلف الملائکه...)) چرا که این قطعه بهشتی در زمین، محل رفت و آمد ملائکه ای همچون جبرئیل، میکائیل و اسرافیل بوده است.

 

9- عشق و فاطمه و مهربانی همه اعضا به یکدیگر

10- مهمان دوستی، ضیافت در خانه و رسیدگی به احوال خویشاوندان

امیرالمؤمنین می فرمایند :

ای مردم! انسان هر مقدار که ثروتمند باشد باز ار خویشاوندان خود بی نیاز نیست که از او با زبان و دست دفاع کنند، خویشان انسان بزرگترین گروهی هستند که از او حمایت می کنند و اضطراب و ناراحتی او را می زدایند و در هنگام مصیبتها نسبت به او پرعاطفه ترین مردم می باشند.

اگر بیش از شش روز می گذشت و میهمانی برای علی (ع) نمی رسید، تأسف می خورد و   می نالید و گاه می فرمود:

((آن کس که  دست دهنده خود را از بستگانش بازدارد، تنها یک دست را از آنها گرفته اما دستهای فراوانی را از خویش دور کرده است.))

 

اصلاحات سیاسی

اصلاحات سیاسی

 در سیره سیاسی امیر مؤمنان علی (ع) نکات بسیار ارزشمندی نهفته است که جامعه امروز ما بسیار به آنها نیازمند است. در ذیل به برخی از ابعاد اصلاحات سیاسی از دیدگاه علی (ع) اشاره می کنیم :

 1- فدا کردن تمام امور برای حفظ اسلام و اتحاد مسلمین

بعد از فوت پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) ، هنگامی که عده ای از اصحاب وصایای پیامبر (ص) را در جانشینی و خلافت امیر مؤمنان (ع) زیر پا گذاشتند و اجر و مزد رسالت پیامبر را که قرآن کریم مودت و مهربانی با خاندان او بیان کرده بود، با آتش زدن درب خانه فاطمه زهرا (س) و ریسمان انداختن به گردن علی مرتضی (ع) و دهها توهین و جسارت دیگر پاسخ دادند، علی (ع) برای حفظ اسلام نوپا و اتحاد مسلمین سکوت اختیار نمود و 25 سال صبر کرد در حالیکه خود  می فرمود :

صبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی

صبر کردم در حالیکه گویا خار در چشم و استخوان در گلویم مانده بود و با دیدگان خود   می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند...

علی (ع) در طول این 25 سال که حق مسلم او به ناحق غصب شده بود، نه تنها اقدامی که باعث خدشه دار شدن اتحاد مسلمین گردد، نکرد بله بارها و بارها خلفا را از نصایح مدبرانه خویش بهره مند نمود تا جایی که مکرر از خلیفه دوم نقل شد که می گفت :

لو لا علی لهلک عمر                      اگر علی نبود، قطعاً عمر هلاک شده بود.

فدا نمودن تمام منافع شخصی، حزبی و حتی گاهی ملی برای حفظ اصل انقلاب و اسلام و عدم خدشه دار شدن اتحاد ملت، درسی است که امروز تمام مسئولین کشور،‌ احزاب و جناحهای سیاسی و توده مردم باید آن را سرلوحه کار خویش قرار دهند و بدانند که این اولین و مهمترین گام در اصلاحات سیاسی است.

 2- تبعیت از رهبری جامعه

همانگونه که نباید فرمان مخلوق را در نافرمانی خدا پذیرفت، نباید نسبت به زمامداران عادل نافرمانی روا داشت که پیروی و فرمانبرداری از ایشان حق مسلم آنان بر مردمان است. چنانچه امیر مؤمنان علی (ع) درباره حقوق زمامدار بر مردم فرمود :

و اما حق من بر شما این است که در بیعت خود با من وفادار باشید و در آشکارا و پنهان خیرخواهی را از دست مدهید و چون شما را بخوانم ، اجابت کنید و چون فرمان دهم، اطاعت کنید.

حضرت علی (ع) در کلام دیگری بدترین آفات و بیماریهای مردم و جامعه را عدم فرمانبرداری از رهبری معرفی کرده و می فرمایند :

آفه الرعیه مخالفه الطاعه

بسیاری از ناکامیها و شکستها در طول تاریخ اسلام ریشه در همین مسأله دارد. عدم پیروی برخی از بزرگان صحابه از دستورات حضرت رسول (ص) در پیوستن به لشگر اسامه، مخالفت با امر آن حضرت در جانشینی امیر مؤمنان علی (ع) و دهها واقعه اسفناک دیگر،‌ آنچنان صدماتی به نظام مدیریت اسلامی وارد کرده است که طعم تلخ آن کام هر انسان منصفی را برای همیشه تلخ کرده و دل هر آزاده ای را به آتش می کشد. متأسفانه بعدها نیز این حرکت زشت ادامه پیدا نمود تا آنجا که آنچنان خود به دل علی (ع) کردند که حضرت به مردمش فرمود :

خدا مرگتان دهد که این قدر خون به دل من کردید و سینه ام را از خشم انباشتید و کاسه غم و اندوه را جرعه جرعه و در هر نفس کشیدن به کامم ریختید با سرپیچی و یاری نکردن ، طرح و برنامه مرا تباه ساختید.

نکته بسیار زیبایی که در بحث تبعیت و پیروی مردم از رهبری در نظام اسلامی وجود دارد، این است که این پیروی یک پیروی کورکورانه و از نوع روابط حاکم و محکومی نیست بلکه این تبعیت و همراهی مردم ریشه در عشق آنها به جایگاه ولایت و رهبری دارد که ملت عزیز ایران          گوشه هایی از این عشق و محبت را تجربه کرده است.

3- تغییر نگرش کارگزاران دولت نسبت به مردم

از جمله مهمترین ویژگیها و خصوصیات رفتاری که لازم است زمامداران مسلمان متصف بدان باشند مردمی بودن است. یعنی باور داشتن مردم و با همه وجود خود را خادم مردم دانستن، دور نشدن از مردم و مشکلات آنان، هیچ امتیازی برای خود نسبت به مردم قرار ندادن و خلاصه با مردم بودن و برای مردم کار کردن.

امام علی (ع) در راستای بوجود آمدن این نگرش در کارگزاران حکومت خود، آنها را به این حقیقت متوجه می ساخت که زمامداری و کارگزاری، بهره برداری و توشه گیری نیست، بلکه امانتداری و خدمتگزاری است چنانچه در نامه به یکی از کارگزاران خود فرمود:

(( ان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه...))

همانا حکومت و مسئولیت و کاری که به عهده توست برایت طعمه نیست بلکه امانتی است بر گردنت.

و در راستای مردمی تر شدن کارگزارانشان به آنها سفارش می نمود تا قلب خود را لبریز از رحمت و محبت و لطف به مردم نمایند، ‌از عیوب ایشان در گذرند، خود را از مردم پنهان ندارند و ساعات مشخصی را جهت پاسخگویی مستقیم به نیازها و سؤالات مردم اختصاص دهند.

 4- مردم سالاری دینی :

در تاریخ خلفای اسلامی، هیچ خلیفه ای مانند علی (ع) با اکثریت قاطع آراء برگزیده نشد و او تنها خلیفه ای است که گزینش او، تنها بر آراء صحابه و نیکان از مهاجر و انصار متکی نبوده است. امام (ع) در یکی از سخنان خویش کیفیت ازدحام و استقبال بی سابقه مردم را برای بیعت چنین توصیف می کند :

مردم مانند موی کردن گفتار به دورم ریختند و از هر طرف به سوی من هجوم آوردند تا آنجا که حسن و حسین به زیر دست و پا رفتند و جامه و ردای من مانند و به سان گله گوسفند پیرامون مرا فرا گرفتند تا من بیعت ایشان را بپذیرم.

ا طرف دیگر در جا معه مردم سالار دینی با توجه به آنکه مردم اعتقاد به اسلام داشته و خواستار اجرای احکام آن در جامعه اند، لذا علی (ع) و دیگر رهبران الهی در جایی به آراء عمومی مراجعه می کردند که حکمی قطعی از جانب خدا و یا رسول او وجود نداشته باشد، چنانچه حضرت امیر (ع) در جواب سؤال طلحه و زبیر که چرا با ما در امور مشورت نمی کنی؟ پاسخ فرمود :

تا وقتی حکمی در کتاب خدا آمده است، جای مشورت نیست.

در نظامی که بر اساس مردم سالاری دینی اداره می گردد، بخاطر حرمت و ارزشی که دین برای انسان قائل است، آزادی- در راستای پرورش و تعالی انسان- در اعلی درجه آن وجود دارد. در چنین جامعه ای انتقاد صحیح از دولت و مسئولین، نه تنها مورد مؤاخذه قرار نمی گیرد، بلکه منتقدان اندیشمند و اصلاح طلب حقیقی- بر اساس توصیه امیر مؤمنان به مالک اشتر- به مسئولیتهای مهم حکومتی گذارده می شوند.

البته رکن اصلی این انتقاد، خیرخواهی و هدف آن اصلاح امور است.

در این نظام حکومتی، نه تنها موافقان حکومت، بلکه مخالفان نیز تا آنجا که دست به توطئه ای علیه نظام اسلامی نزده اند، مانند شهروندان دیگر از آزادیهای موجود بهره مند می گردند.

5- آموزش سیاسی مردم

الف- آشنا کردن مردم به حقوق متقابل ایشان با زمامداران :

از نظر علی (ع)

در میان حقوق الهی بزرگترین حق ، حق رهبران و زمامداران بر مردم و حق مردم بر زمامداران است و آنگاه که مردم حق رهبران و زمامداران را اداء کنند و زمامداران نیز حق مردم را بپردازند، حق در آن جامعه عزت یابد و راههای دین پایدار و نشانه های عدالت برقرار و سنت پیامبر (ص) پایدار گردد. پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حکومت امیدوار و دشمن در آرزوهایش مأیوس می گردد.    (خطبه 216 نهج البلاغه)

بر این اساس، بر مسئولان حکومت لازم است که مردم را از حقوق متقابل ملت و دولت آگاه سازند و این از ارکان اصلاحات سیاسی است. امیر المؤمنین (ع) حق مردم را بر رهبری،

خیرخواهی کردن برای مردم، آموزش مردم افزایش درآمدها، تقسیم عادلانه بیت المال، ایجاد امنیت و رفاه و آسایش، برپا داشتن حدود الهی، ایجاد عدالت و فقرزدایی،‌ابلاغ موعظه و نصیحت و ارشاد مردم، احیای سنتهای درست و در هم شکستن سنتهای غلط و رسوم و عادتها و تقلیدهای باطل و بی اساس، آموزش مردم و مبارزه با       بی سوادی و تربیت اسلامی مردم

و حق رهبری را بر مردم

وفاداری به بیعت، خیرخواهی کردن برای رهبری در آشکارا و نهان و همراهی و اطاعت از رهبری می داند.

 ب- دشمن شناسی :

از آنجا که حکومت اسلامی همواره خود را  حامی مستضعفین و مظلومین جهان می داند و در برابر ظلم و بیداد مستکبران ایستادگی می کند،‌لذا همواره دشمنان بسیاری را در مقابل خود دارد که تنها عامل موفقیت حکومت اسلامی در برابر فریبکاری و توطئه های دشمنان:                                 حضور دائمی مردم در صحنه، حمایت ایشان از حکومت و اجابت اوامر رهبری، در هنگام دعوت از مردم است.

جای جای نهج البلاغه ، پر است از بیانات امیر مؤمنان (ع) در روشن کردن اذهان مردم از توطئه های دشمنان و دعوت ایشان به پایداری در برابر آنان و البته چه کم است پاسخ مثبت مردم و اجابت دعوت امام و این علی (ع) است که با سینه ای مملو از غم و اندوه، آرزو می کند که :

ایکاش یک نفر دیگر مثل مالک وجود داشت که دشمنان علی (ع) را بخوبی می شناخت و از        توطئه های آنان آگاهی داشت.

 

اصلاحات اقتصادی

اصلاحات اقتصادی

 برخی از مهمترین برنامه های علی (ع) در زمینه اصلاحات اقتصادی به شرح ذیل است :

1- فقرزدایی و عدالت اجتماعی :

اسلام دین آزادی است. آزاد کردن انسان از همه بندها و تنها بسته کمند حق ساختنش، چگونه میتوان سخن از آزادی انسان گفت در حالیکه اسیر فقر است. علی (ع) آنگاه که بر مصدر حکومت قرار گرفت مبارزه ای بنیادی علیه فقر سازمان داد و علیرغم همه مشکلات و موانع، موفق گردید در حوزه حکومتی خود تا اندازه ای به آرمان فقرزدایی و عدالت اجتماعی دست یابد، چنانچه خود می فرماید :

 کسی در کوفه نیست که در رفاه بسر نبرد.

حتی پایین ترین افراد نان گندم می خورند و سر پناه دارند و از آب فرات می آشامند. (بحارالانوار- ج 40- ص 327)

 مبارزه امام علیه فقر را میتوان از سه زاویه مورد بحث قرار داد :

الف- همدردی مسئولین با فقرا :

از یک طرف امام از خود و کارگزارن خود شروع کرده ، به مواسات و همدردی با فقرا می پردازند و معتقدند که :

خدای تعالی بر پیشوایان حق واجب فرموده است که خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا رنج فقیر تنگدست را پریشان و نگران نسازد همچنین ثروتمندان بوسیله ثروتشان سرکشی و طغیان ننمایند.

 ب- برخورد با انگلهای اقتصادی :

از طرف دیگر از جایگاه حکومتی مبارزه ای سخت علیه زالو صفتانی که با مکیدن خون مردم متورم شده اند آغاز می نماید.

امام صادق (ع) در حدیث زیبایی در مورد کاهش فاصله طبقاتی و تعیین حد فقر چنین می فرمایند :

خداوند در اموال ثروتمندان نگریست، آنگاه به فقرا نظر کرد، پس در اموال ثروتمندان آنقدر برای مستمندان قرار داد که زندگی ایشان به رفاه باشد و اگر به آن حد نرسد باید افزایش دهند تا جایی که بخورد و بیاشامد و بپوشد و ازدواج کند و صدقه دهد و به حج برود.

از این کلام روشن است که تا کسی به این حد از امنیت اقتصادی و رفاه  نرسد، فقیر محسوب می شود و باید تلاش کرد تا با زدن ریشه های اجتماعی، زمینه شکوفایی عدالت اجتماعی فراهم گردد و انسان فقیر و نیازمند، آسوده از دغدغه گذران معاش در بستر آسایش مادی به سوی کمال حقیقی سیر کند.

برخی از اساسی ترین اقدامات حضرت در جهت ریشه کن کردن فساد اقتصادی به شرح ذیل       می باشد :

1- بازگرداندن ثروتهای بادآورده و نامشروع

به خدا سوگند، بیت المال تاراج شده را در هر کجا بیابم به صاحبان اصلی آن باز می گردانم، گرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده باشند، زیرا در عدالت گشایش برای عموم است و آنکس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای  او سخت تر است. (نهج البلاغه- خ 15)

2- جلوگیری از سوء استفاده اطرافیان مسئولین

ای مالک !‌همانا زمامداران را خواص و نزدیکانی است که خودخواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند. ریشه ستمکاریشان را با بریدن اسباب آن بخشکان و به هیچکدام از ایشان زمین واگذار مکن و بگونه ای با ایشان رفتار کن که قراردادی به سودشان منعقد نگردد که به مردم زیان رساند. (نهج البلاغه- نامه 53)

3- مبارزه با احتکار و گرانفروشی

ای مالک! این را هم بدان که در میان بازرگانان ، کسانی هم هستند که تنگ نظر و بدمعامله و بخیلند و احتکار کننده اند که تنها با زورگویی به سود خود می اندیشند و کالا را به هر قیمتی که می خواهند می فروشند که این سودجویی و گرانفروشی برا ی همه افراد جامعه زیانبار و عیب بزرگی بر زمامدار است. پس از احتکار جلوگیری کن که رسول خدا (ص) از آن جلوگیری می کرد. باید خرید و فروش به سادگی و با موازین عدالت باشد، با نرخهایی که بر فروشنده و خریدار زیانی نرسد. کسی که پس از منع تو احتکار کند او را کیفر ده تا عبرت دیگران باشد اما در کیفر او اسراف مکن.

ج- توجه به محرومان در تعیین بودجه های اقتصادی :

الله ،‌الله فی الطبقه السفلی من الذین لا حیله لهم

خدای را، خدای را ،‌در خصوص طبقه پایین جامعه، آن کسانی که دردشان را هیچ چاره ای نیست.

 امیر مؤمنان علی (ع) جهت رفع مشکلات محرومان جامعه به مالک اشتر چنین توصیه می نمایند :

- از بیت المال سهمی برای ایشان قرار بده... هرگز مباد، که سرمستی ریاست، تو را از آنان بازدارد و گمان کنی به کارهای مهمتری اشتغال داری؟

- بویژه امور کسانی از این قشر را بیشتر پرس و جو ن که چندان کوچک و بی شمارند که به چشم نمی آیند و نمی توانند به تو دست یابند.

- برخی از افراد مورد اعتماد، خداترس و متواضعت را آزاد بگذار تا گزارش امور ایشان را نزد تو بیاورند و سپس در موردشان بگونه ای اقدام کن که در روز دیدار با خدایت عذرت پذیرفته باشد.

 3- مساوات :

امام در همان سخنرانی نخست خود- بر خلاف خلفای قبلی که تقسیم بیت المال را بر اساس سوابق اسلامی و ترکیب قبائلی قرار داده بودند- با اشاره به آنکه او تنها به کتاب خدا و سیره رسول خدا عمل خواهد کرد، به سیاست مالی خود اشاره کرده، فضل مهاجر و انصار را بر دیگران، برتری معنوی خواند که نزد خدا محفوظ بوده و پاداش آن به نزد خداست، اما در تقسیم بیت المال کسی بر دیگری برتری ندارد. امروز نیز یکی از مشکلات مهم اقتصادی ما ، رعایت اصل مهم عدالت و مساوات است . برخورداری از حقوق و مزایای یکسان برای افراد هم رتبه، برخورداری از شرایط یکسان جهت فعالیتهای اقتصادی و گرفتن امکا نات عمومی برای همه افراد جامعه و دهها مرود دیگر می تواند از مصادیق عدالت و مساوات اقتصادی باشد.

4- ریشه یابی علل تنگناهای اقتصادی :

کارشناسان اقتصادی معمولاً هنگام بررسی عوامل رکود اقتصادی فقط به مسائل مادی توجه دارند، اما در یک نظام الهی به مسائل معنوی و غیر مادی نیز جهت ایجاد رونق و شکوفایی اقتصاد توجه می شود.

(( آری هنگامی که بندگان خدا کارنامه ای زشت ارائه دهند خداوند به کاهش میوه ها و دریغ داشتن برکتها و فروبستن درهای خزائن خیرات، مبتلاشان می کند تا شاید که توبه کاری توبه کند. آری، چنین است که خداوند استغفار را سببی ساخته است برای روزی رسانی و گسترش رحمت.))

 

5- امنیت اقتصادی :

در برنامه ریزیهای اقتصادی، امنیت عامل مهمی است که بدون آن توسعه اقتصادی امکان پذیر نخواهد بود. مهمترین عامل در ایجاد امنیت اقتصادی، شیوه برخورد دولت با تجار، کسبه، تولید کنندگان و کارگران و برنامه ریزیهای دولتی در جهت امنیت شغلی آنان است.

((هرگز مبادا کسی را از مایحتاجش باز دارید و از رسیدن به خواسته اش بی بهره نمایید، هرگز مبادا به مال احدی از مردم- از مسلمانان نمازگزار تا اقلیتهای در گرو پیمان (متعهد به قوانین کشور)- دست بیازید، مگر آنکه اسب و جنگ افزاری بیابید که در تجاوز به مسلمانان به کار گرفته شده.))

 

6- اصلاح نظام مالیاتی :

امام در نامه 53 نهج البلاغه به نکات مهمی جهت اصلاح نظام مالیاتی اشاره می فرمایند:

الف- مالیات را بگونه ای تنظیم کن که به صلاح مالیات دهندگان باشد.

ب- تا نظام مالیاتی و امور مالیات دهندگان اصلاح نشود،‌امور دیگر اقشار جامعه اصلاح نخواهد شد، زیرا همه مردم نان خور مالیات و مالیات دهندگانند.

ج- باید هدف آبادانی کشور باشد نه جمع آوری مالیات، چرا که مالیات جز با آبادانی فراهم نمی گردد.

د- اگر مردم از سنگینی مالیات، خشکسالی و ... شکایت کردند، به ایشان تخفیف بده تا امورشان سامان گیرد.

هـ- هرگز تخفیف دادن در مالیات تو را نگران نسازد، زیرا این سبب آبادانی شهرها، گسترش عدالت میان مردم و تعریف و ستایش مردم ازتو می گردد... و اگر در آینده کاری پیش آید و بر عهده مرم بگذاری با شادمانی خواهند پذیرفت.

7- اهمیت به تجارت و صنعت

((ازمن نسبت به تجار و صاحبان صنعت قبول وصیت کن و خوبی به آنان را به زیردستان خویش توصیه کن، از اینها نباید غافل باشی چرا که تجار و صنعتگران از سبب منفعت و وسیله امن و آسایش مردمند.)) نهج البلاغه نامه 53

 

8- نظارت بر بازار و رسیدگی به امور آن

 

الف- اقدامات آموزشی :

 

(یا معشر التجار ! الفقه ثم المتجر)

ای جماعت بازرگانان ! ابتدا احکام و قوانین اسلامی تجارت را بیاموزید و سپس اقدام به تجارت نمایید.

آموزش تجارت بدون ربا، پرهیز از گرانفروشی، آموزش اخلاق تجاری (آسان گرفتن معاملات، پرهیز از قسم خوردن، دروغ گفتن و ...) ، رعایت عدل و انصاف و پرهیز از کم فروشی، برخی از اقدامات آموزشی حضرت به تجار و کسبه بازار بود.

 

ب- اقدامات عملی :

1- مشخص کردن گروهی از افراد معتمد جهت نظارت و بررسی مشکلات بازار

2- مجازات گران فروشان ، معتکران و کم فروشان با توجه به گزارش ناظران بازار

3- مجازات بسیار شدید ناظران بازار در صورت تخلف و دریافت رشوه

9- اهمیت به بخش کشاورزی :

امیر مؤمنان نه تنها خود به کار کشاورزی اشتغال داشت بلکه همواره به کارگزاران خویش رعایت حال کشاورزان را توصیه می فرمود و با توجه به شرایط آب و هوایی ، از مسؤلان مالیاتی        می خواست تا در شرایط بحرانی در میزان مالیات به ایشان تخفیف دهند.

10- نظام توانمند بیمه و بازنشستگی :

امیر مؤمنان هنگامی که پیرمرد مسیحی نابینایی را مشاهده نمودند که مشغول گدایی است، فرمودند :

این مرد را در جوانی به کار وادار کرده اید ، اکنون که پیر و ناتوان گشته است، از معاش محرومش ساخته اید؟ هزینه زندگی او را از بیت المال بپردازید.